در قسمت آخر فصل اول میراکلس شاهد اولین حضور لایلا در میراکلس بودیم
لایلا با ورودش به مدرسه شروع به دروغ گفتن کرد تا توجه دیگران رو به خودش جلب کنه
قسمت آخر فصل اول آدرین کتاب معجزه آسا رو از توی اتاق پدرش برداشت و خواست بفهمه که اون کتاب برای چیه
لایلا وقتی کتاب و دید اون و برداشت و داخل کتاب با این تصویر رو به رو شد
لایلا تصمیم گرفت یه گردنبند مثل این و از یه جا تهیه کنه تا آدرین رو فریب بده و گفت این گردنبند هدیه ی مادربزرگشه
لیدی باگ از این موضوع شاکی بود و تصمیم گرفت که دروغش و برملا کنه و این شروع اولین دشمنی لایلا با لیدی باگ و مرینت بود
لایلا از بچگی خانواده ی خوبی نداشت و توی تمام فصل ها مشاهده کردیم لایلا چندین مادر داره اما پدر او و مادر واقعیش کیست ؟
مادر واقعی لایلا هنوز مشخص نیست که کیه یا هنوز زنده است یا نه اما به گفته ی سایت فندوم میراکلس پدر واقعی لایلا تام دوپنچنگ است
لایلا اولین دختر تام بوده و وقتی که تام با مادر مرینت یعنی سابین آشنا شده تصمیم گرفت تا از مادر لایلا جدا بشه و بهش قول داد که یک روز من برمیگردم پیشت اما هیچوقت برنگشت
در قسمت 20 فصل چهارم مشاهده کردیم که لایلا در کلاس های نقاشی سابین شرکت میکنه و در قسمت 20 فصل پنجم در کلاس نقاشی لایلا سابین و بغل کرد و گفت تو مثل مادر منی
این یه مدرک برای اینکه لایلا خواهر ناتنی مرینت هست
و اما دلیل دشمنی اون با مرینت
مرینت خواهر ناتنی لایلاعه و برخلاف لایلا ، تام خیلی به مرینت محبت کرد و براش پدری کرد اما برای لایلا اینکار و نکرد و این باعث شد اون دروغگو بشه و حس انتقام داشته باشه
و اما تئوری بعدی و تئوری به شدت پر سر و صدا که به تازگی خیلی ها رو کنجکاو کرده اینه که لایلا همون مانون هست
مانون دختر نادیا شاماک است و نادیا همون خبرنگار معروف میراکلس هست
تئوری ای که باعث شده فکر کنیم چرا مانون و لایلا یک نفر هستن و واستون توضیح میدم
توی فصل سوم شاهد اولین حضور بانیکس بودیم و در سکانس آخر اون قسمت آلیا و نینو تصمیم گرفتن برن سینما و واسه ی همین خواهر و برادرشون و سپردن دست لایلا
شرور اون قسمت تایم تگر نام دارد که شخصی که آکوماتیز شده برادر نینو ، کریس بود
لایلا تصمیم گرفت تا با کریس صحبت کند و از دروغ های خودش بگوید که ناگهان رازی به او گفت و اعتراف کرد که او از گذشته اومده اما این سکانس پخش نشد و قراره توی فصل بعدی شاهد فلش بک این صحنه باشیم
از جمله میتوان رفتار و چیز های دیگه ی این دو نفر رو بهم دیگه ربط داد مانند رنگ چشم ، نامشخص بودن پدر ، رنگ مو و …
طبق تئوری های اخیر ممکنه که توی زمان های قدیم وقتی مانون کوچیک تر بود یک پورتال جلوش باز بشه و بانیکس از توش فرار کنه اما مانون وارد اون پورتال شد و رسید به اون زمان و توی زمان های مختلفی سفر کرده بود که کاملا موضوع پیچیده ای رو درست میکنه
و اینکه چرا لایلا قصد به دست آوردن میراکلس های کفشدوزک و گربه را دارد اینه که اون میخواد آرزو کنه تا دوباره کنار خانواده ی واقعیش زندگی کنه و پدرش برگرده پیشش و این یکی از اصلی ترین دلیل هایی هست که لایلا به خاطرش داره دروغ میگه
در فصل ششم شاهد اینکه آیا لایلا و مانون یک نفر هستن خواهیم بود